زده بر شام غم سپیده
یارم از ره رسیده
با عشق او از قید غم آزادم امشب
مستم، دخیل پنجره فولادم امشب
با یاد ماه و فاطمه
دارم به لب این زمزمه
السلطان یا ابالحسن یا ابالحسن یا امام رضا
چو گدایان ماندم بر راهت
مشتاق یک نگاهت
قدر منیره فاطمه رخساره ماهت
لیله ی قدر مرتضی، زلف سیاهت
ذکر دل ما بی عدد
ای ضامن آهو مدد
السلطان یا ابالحسن یا ابالحسن یا امام رضا
زده بر قلب من نشونی
این عشق آسمونی
ای دلبر زیبا رخ و ابرو کمونی
حق میدونه، من میدونم، تو هم میدونی
هر نفسم برای تو
جوونی ام فدای تو
نظرات شما عزیزان: